خواست خدا وقوع حادثه عاشورا در ماه محرم نبوده تا از فلسفه آن سؤال شود، بلکه خواست خدا این بوده که این حادثه در ماه محرم واقع نشود، زیرا خداوند از وقوع جنگ و خونریزی در ماههای حرام از جمله محرم کلاً منع فرموده است.
به گزارش فارس، یکی از سؤالاتی که پیرامون عاشورا مطرح میشود، این است که محرم جزو ماههای حرام است، پس چرا امام حسین(ع) در این ماه جنگ کرد؟ اصلاً فلسفه اینکه خدا خواست تا واقعه عاشورا در این ماه باشد، چیست؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ میدهد:
پیش از اسلام در میان ماههای قمری چهار ماه(رجب، ذیالقعده، ذیالحجه، محرم) حرام بوده که در آن بر طبق سنت حتی در جاهلیت جنگ و خونریزی حرام و پیکار در آن زشت شمرده میشد و هر قبیلهای هم که با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج که 120 سال با هم نزاع و پیکار میکردند، در این چهار ماه متارکه میکردند.
اسلام که یک دین اجتماعی بود، هر ادب و سنت ملی که مخالف با عقل و شرع نبود، حفظ میکرد، در دوره اسلام ماههای حرام مورد احترام تمام قبایل بود، جز آنکه بنیامیه چون بر کرسی ریاست نشستند، نه تنها آداب و سنن دین اسلام را محو کردند، بلکه آداب و رسوم ملی عرب را هم زیر پا گذاشتند، لذا مورخین عرب آنها را از نژاد عرب نمیشناسند.
وقتی معاویه مرد و یزید بر اریکه قدرت تکیه داد، طی فرمانی به والی مدینه نوشت، حتماً از حسین ... بیعت بگیر و اگر از بیعت امتناع ورزید، گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.
امام(ع) در شب 27 رجب با بیم و امید مدینه را به قصد مکه پشت سرگذاشت و پس از پنج ماه توقف در مکه، در روز هشتم ذیالحجه که حجاج برای رفتن به عرفات آماده میشوند، به این جهت که خون پاکش در مراسم حج در حال احرام در ماه حرام و در حرم امن الهی، توسط 30 نفر مأموری که حکومت برای ترور آن حضرت آماده کرده بود، به زمین ریخته و حرمت حرم امن خدا و ماه حرام شکسته نشود، مکه را به قصد کوفه ترک گفت و سر دو راهی کوفه راه را بر او بستند و او را به سوی کربلا بردند.
امام با آنکه علم به شهادت خود داشت، میخواست امیر و لشکر کوفه را در توجه به این ادب ملی و دینی نگاه دارد، بلکه برای حفظ سنن قدیمی و تاریخی یعنی احترام ماه محرم جنگ نکنند، ولی پسر مرجانه ابن زیاد احترام این ماه را نگاه نداشت و دستور داد در روز دهم محرم خون پاکیزهترین نفوس قدسی را بریزند.
«عمر بن سعد» فرمانده سپاه یزید بن معاویه میخواست روز نهم محرم برخلاف نص صریح و اکید قرآن، مبادرت به جنگ کند و با حسین(ع) بجنگد، امام به منظور ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام، آیات مربوط به قدغن بودن در ماههای حرام از جمله ماه محرم را نوشت و به وسیله یکی از برادران خود، برای عمر بن سعد فرستاد که خداوند جنگ را در ماههای حرام قدغن کرده و اینک محرمالحرام است و شما که میخواهید با من در این موقع بجنگید، علاوه بر اینکه به روی یکی از مردان حق شمشیر میکشید، بر خلاف نص قرآن رفتار میکنید و من این حرف را از بیم کشته شدن نمیزنم، بلکه از این جهت یادآوری میکنم که عملی بر خلاف نص صریح قرآن به انجام نرسد.
ولی عمر سعد کاری که کرد، جنگ را تا روز عاشورا تأخیر انداخت و در روز عاشورا به سپاه خود دستور داد: ای لشکر خدا سوار شوید و بهشت بر شما بشارت باد و آن گاه همراه تعدادی به طرف خیمهگاه ابی عبدالله الحسین(ع) جلو آمد و با پرتاب تیر حمله را آغاز کرد و به سپاه خود گفت: نزد امیر شاهد باشید، اول کسی که به حسین تیر زد من بودم.
بنابراین، این ابن زیاد و عمر بن سعد بودند که امام حسین(ع) را در کربلا محاصره کرده و جنگ را آغاز کردند و تلاش امام در جهت ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام در قلب آن از خدا بیخبران مؤثر نیفتاد، فلذا امام به دستور قرآن که میفرماید: ماه حرام در برابر ماه حرام (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرامها (قابل) قصاص است، هر کسی به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید و از خدا بپرهیزید...، در صدد دفاع برآمده و از باب دفاع و مقابله به مثل با آنان جنگید، روی این حساب امام حسین (ع) در کربلا دفاع کرد نه جنگ.
با توجه به توضیحی که در پاسخ بخش اول پرسش داده شد، زمینه و مجال بررسی بخش دوم نمیماند، زیرا نه تنها خواست خدا وقوع حادثه عاشورا در ماه محرم نبوده تا از فلسفه آن سؤال شود، بلکه خواست خدا این بوده که این حادثه در ماه محرم واقع نشود، زیرا خداوند از وقوع جنگ و خونریزی در ماههای حرام از جمله محرم کلاً منع فرموده است، این بنیامیه و عمّال حکومت آنان بودند که این حادثه تلخ و دلخراش را در ماه حرام به وجود آوردند و وقوع این حادثه تلخ در ماه محرم بر خلاف دستور خدا نشانه دیگری بر نفاق بنیامیه است.
برچسبها: محرم
تاريخ : 19 / 11 / 1393
| 16:54 | نویسنده : حسین حیدری بیدختی | چرا برخلاف ضریح و مرقد امان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.
در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام ۱۷ نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت میکنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفتهاند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیکترین محل است.»
در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنیاسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدنها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.
پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنیاسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنیهاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیکترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او میگرید کسی که او را زیارت کند غمگین میشود و کسی که نمیتواند او را زیارت کند دلش میسوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.
بنابراین به نظر می رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.
برچسبها: محرمعاشوراامام حسین(ع)
تاريخ : 22 / 8 / 1393
| 13:10 | نویسنده : حسین حیدری بیدختی | مرحوم شیخ احمد كافی این شهید گمنام و سرباز واقعی امام زمان و عاشق ولی عصر (عج) و واعظ شهیر و شهید در راه دین رضوان الله تعالی علیه فرمود: مرحوم سید هاشم رضوان الله تعالی علیه یكی از علماو بزرگ شیعه شام بود كه سه دختر داشت. می گوید یكی از دخترهایم خواب رفت یك سب بیدار شد و صدا زد: بابا شب بی بی رقیه را در خواب دیدم. بی بی به من فرمود: دختر به بابایت سید هاشم بگو آب امده در قبر من و بدن من ناراحت است قبر مرا تعمیر كنید. بابا اعتنائی نكرد، گفت مگر می شود با یك خواب دست به قبر دختر امام حسین (ع) زد.
فردا شب دختر وسطی همین خواب را دید: بابا باز اعتنائی نكرد. شب سوم دختر كوچك سید این خواب را دید. شب چهارم خود سید هاشم می گوید خوابیده بودم یك وقت دیدم یك دختر كوچك دارد می آید این دختر از نظر سنی كوچك است اما خیلی با ابهت است و با صولت و جلالت می آید، رسید جلوی من به من فرمود سید هاشم مگر بچه هایت به تو نگفتند كه من ناراحتم، قبر مرا تعمیر كن؟
گفت من با وحشت از خواب پریدم رفتم والی شام را دیدم جریان را گفتم والی نامه نوشت به سلطان عبدالحمید، سلطان جواب نوشت كه ما جرئت نمی كنیم اجازه ی نبش قبر بدهیم به همین آقای سید هاشم بگویید خودش اگر جرئت دارد قبر را نبش كند و آن را تعمیر كند ما دست نمی زنیم. سید هاشم چند تا از علمای شیعه را خبر كرد كه آنها حرم را قرق كردند، ضریح را كنار گذاشتند كلنگ را به قبر زدند، مقدار كمی كه قبر را كندند آثار رطوبت پیدا شد، پایین تر رفتند، دیدند آب آمده در قبر بدن بی بی لای كفن در آب افتاده، سید هاشم رفت پایین دستهایش را برد زیر بدن این سه ساله، بدن را با كفن از توی آبها آورد بیرون، روی زانویش گذاشت، آب قبر را كشیدند،نزدیك ظهر شد، بدن را گذاشتند در یك پارچه ی سفید نماز خواندند، غذا خوردند، باز امد بدن را گرفت روی دستش، تا غروب اینها مشغول بودند، تا سه روز قبر را تعمیر كردند و به جای آب از گلاب استفاده می كردند و گل درست می كردند و قبر را می ساختند.
قبر ساخته شد، سید هاشم یك پارچه دیگر از خودش آورد، روی كفن انداخت، بدن را برداشت و در قبر گذاشت. علمای شیعه می گویند در این چند روزه همه گریه می كردند سید هاشم هم همینطور، اما روز سوم وقتی سید هاشم بدن را در قبر گذاشت و آمد بیرون داد می زد گفتم سید هاشم چه شده كعه فریاد می زنی؟ گفت به خدا دیدم آنچه شنیده بودم، هی داد می زد رفقا به خدا دیدم آنچه شنیده بودم. گفتم سید هاشم چه دیدی؟ گفت به خدا وقتی این بدن را بردم در قبر دستم را از زیر بدن بیرون كشیدم یك مقدار گوشه ی كفن عقب رفت دیدم هنوز بدنش كبود و سیاه است، هنوز جای ان تازیانه ها روی بدن این سه ساله باقی است.
برچسبها: محرمعاشوراامام حسین(ع)
تاريخ : 22 / 8 / 1393
| 13:7 | نویسنده : حسین حیدری بیدختی | در زیر عکس هایی از محرم سال 91 را مشاهده می کنید.
ادامه عکس ها در ادامه مطلب
برچسبها: محرمعاشوراامام حسین(ع)
تاريخ : 22 / 8 / 1393
| 13:0 | نویسنده : حسین حیدری بیدختی | باسلام به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ برای آشنا کردن عموم با سیره زندگی امامان و همچنین فرهنگ عاشورایی و نتایج آن می باشد. امیدوارم این وبلاگ مورد توجه عموم قرار بگیرد. انشاالله.
برچسبها: محرمسوگواره عاشورایی
تاريخ : 21 / 8 / 1398
| 16:5 | نویسنده : حسین حیدری بیدختی |